جدول جو
جدول جو

معنی ارکسی نس - جستجوی لغت در جدول جو

ارکسی نس(اُ نِ)
قائم مقام ((فرازاارت)) والی پاسارگاد، که بهنگام سفر اسکندر در هند، جانشین فرازاارت شده بود تا اسکندر پس از مراجعت والییی تعیین کند و او از جهت چند جنایت از قبیل غارت معابد و مقابر و کشتن چند تن پارسی بناحق، مقصر شناخته شد و او را بدار آویختند. (آریان، کتاب 6 فصل 8 بند 6). این گفتۀ آریان روایت کنت کورث را تأیید میکند زیراارکسی نس مورخ مذکور همان ارسی نس کنت کورث است و او والی موقت پارس بود. از روایت آریان معلوم است که قتل والی زمانی روی داده که اسکندر از پاسارگاد به تخت جمشید رفته بود. (ایران باستان ص 1870 و 1875)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُ نِ)
طبق روایت کنت کورث. و ارکسی نس بروایت آریان. فرمانده سپاهیان ایران در زمان داریوش سوم و او نژاد خود را به کوروش بزرگ میرسانید و از اعقاب هفت تن پارسی بود و در جنگ با اسکندر بر دو سردار موسوم به آری برزن و اربات ریاست داشت. (ایران باستان ص 1380)
لغت نامه دهخدا
(اَ نَ مِ نُ)
آناکسیمنس. انکسیمانس. فیلسوف مکتب ملطیه که بروایتی مابین 585 و 527 و بروایت دیگر مابین 553 و 480 قبل از میلاد می زیسته است. وی هوا را مادهالمواد می دانست و قبض و بسط آن را موجد عناصر دیگرمی پنداشت. (از سیر حکمت در اروپا ص 4) (از فرهنگ فارسی معین، اعلام، ذیل آناکسیمنس). و رجوع به ترجمه الملل و النحل شهرستانی ص 257 و عیون الانباء ص 36 شود
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ)
رودی است در شبه جزیره مره و آن در جنوب شهر ارگس از غاری میجوشد و در مجرای خود آسیاهای بسیار را بکار می اندازد و بخلیج انابولی می ریزد و گمان میکنند که این رود، روداستینفال است که در ارکادیا بزمین فرومیرود و از جنوب شهر ارگس سر بیرون می آورد. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا